دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

لغات و اصطلاح .داستان کوتاه . شعر.جوک .ضرب المثل.اشپزی.رمان. نمایشنامه.متن دوزبانه

دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

لغات و اصطلاح .داستان کوتاه . شعر.جوک .ضرب المثل.اشپزی.رمان. نمایشنامه.متن دوزبانه

اشعار سهراب سپهری به انگلیسی همراه با ترجمه فارسی


marg-e-rang (the death of colors)
Poem name : WALL





The wound of night was turning pale

In the desert that I was marching,
Neither a bird’s wing disturbed the clear air
Nor the sound of my footsteps like other nights
Added to the sound of my former steps.

To raise a solid and firm wall around me
I brought from distance, rocks solid and heavy, bare footed.
I built a lofty wall in that place
To hide everything that to my eye was base
And to shut the passage to attacking giants
That in my mind I had visualized.

Days and nights rolled on.
I was stalled exhausted by my labor,
Neither regret kindled the fire of sweet hope in my veins
Nor my bygone recollections bothered me.
But behind the wall my fancy
Was building dark images of giants.
And in smoke color
He designed outlines of devil

Until one night like other silent nights,
The whole wall crumbled down
And my regret was mixed with surprise


زخم شب می شد کبود.
در بیابانی که من بودم
نه پر مرغی هوای صاف را می سود
نه صدای پای من همچون دگر شب ها
ضربه ای بر ضربه می افزود.

تا بسازم گرد خود دیواره ای سر سخت و پا برجای،
با خود آوردم ز راهی دور
سنگ های سخت و سنگین را برهنه ای.
ساختم دیوار سنگین بلندی تا بپوشاند
از نگاهم هر چه می آید به چشمان پست
و ببندد راه را بر حمله غولان
که خیالم رنگ هستی را به پیکرهایشان می بست.

روز و شب ها رفت.
من بجا ماندم در این سو ، شسته دیگر دست از کارم.
نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش
نه خیال رفته ها می داد آزارم.
لیک پندارم، پس دیوار
نقش های تیره می انگیخت
و به رنگ دود
طرح ها از اهرمن می ریخت.

تا شبی مانند شب های دگر خاموش
بی صدا از پا در آمد پیکر دیوار:
حسرتی با حیرتی آمیخت.  
 
 
 
 http://forum.irpdf.com/thread-8459.html
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.