دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

لغات و اصطلاح .داستان کوتاه . شعر.جوک .ضرب المثل.اشپزی.رمان. نمایشنامه.متن دوزبانه
دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

لغات و اصطلاح .داستان کوتاه . شعر.جوک .ضرب المثل.اشپزی.رمان. نمایشنامه.متن دوزبانه

آموزش تصویری اصطلاحات انگلیسی

اصطلاح شماره 2

Take it on the lamb

معادل فارسی: در رفتن
Poor Rich has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry.
بیچاره ریچارد همیشه بـا پلیس مشکل داشته. وقتی فهمیـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شد در بره. برای اینکه گیر نفته و تو زندون نیفته مجبور شد به سرعت فرار کنه
 
 
 
اصطلاح شماره 3

Cat got your tongue

معادل فارسی: موش زبانت را خورده (خجالتی)
What's the matter? Cat got your tongue?
موضوع چیه؟ موش زبونت رو خورده؟ (یعنی چرا حرف نمی‌زنی)
 
 
اصطلاح شماره 4

Get in someone's hair

معنی: کسی را اذیت کردن
اصطلاحات انگلیسی
- I know that the children get in your hair, but you should try not to let it upset you so much.
- Listen, Jim. I can't help it. The children bother me and make me very angry.
- من می‌دونم که بچه‌ها اذیتت می‌کنند، اما باید سعی کنی نذاری این موضوع تو رو خیلی ناراحت کنه.
- ببین جیم. من نمی‌تونم کاریـش کنم. بچه‌هـا منو اذیـت می‌کنند و منو خیلی عصبانی می‌کنند. 
 
 
 

اصطلاح شماره 5

Jump down someone's throat

معنی: یقه کسی را گرفتن، با عصبانیت با کسی برخورد کردن
You don't have to jump down my throat! I told you that I'd make it home around 11:50. I don't intend to be late!
مجبور نیـستی اینقـدر با عصبانیت با من برخـورد کنی! بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برمی‌گردم خونه. من قصد ندارم دیر بیام!
 
 
 

اصطلاح شماره 6

Shoot off one's mouth

معنی: لاف زدن، غلو کردن
Jim doesn't play tennis very much, but he's always shooting off his mouth about how good he is. Yet he's fooling nobody. Jim is somewhat of a braggart and everyone knows that he gives opinions without knowing all the facts and talks as if he knew everything about the game.
جیم زیاد تنیس بازی نمی‌کنه، اما همیشه در مورد اینکه چقدر خوب بازی می‌کنه غلو می‌کنه. البته اون کسی رو دست نمی‌ندازه. جیم تا اندازه‌ای یک «لاف زن» هستش و همه می‌دونند که بدون اینکه همه چیز رو بدونه ابراز عقیده می‌کنه و طوری حرف می‌زنه که انگار همه چیز رو درباره بازی می‌دونه.
 
 
اصطلاح شماره 7

Pull someone's leg

معنی: کسی را دست انداختن
- Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.
- Oh, really? You're pulling my leg!
- هی، اَل، من برای داوری تو اون مسابقه انتخاب شدم.
- واقعاً؟ تو داری من رو دست می‌ندازی!
 
 
 
 
نظرات 1 + ارسال نظر
شاهین سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 00:05 http://adlist.blogfa.com

من خیلی حال کردم با وبلاگ قشنگ شما.
و براتون آرزوی موفقیت می کنم.
از این که از مطالب وبلاگ ما خوشتون اومد و ازش استفاده کردین و از همه مهم تر مطالب مارو با ذکر منبع در وبلاگ آموزندتون آوردین خیلی خیلی ممنونم.
من وبلاگ قشنگ و بسیار آموزنده ی شمارو جزو علاقه مندی هام اضافه کردم و از این به بعد هرروز بهش سر میزنم و مشتاقانه منتظر مطالب بعدی شما هستم

سلام . ممنون . ولی ویلاگتون واقعا عالیه و مطالبش مفید و جالب هستن از شما هم تشکر میکنم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.