ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مزرعه حیوانات [Animal Farm]:اثری از جرج اورول (اسم مستعار اریک آرتور بلر،1903-1950)، نویسنده انگلیسی. «آقای جونز، از مزرعه مانوار، عقلش رسیده بود به این که شب در مرغدانیها را قفل کند، ولی به قدری مست بود که فراموش کرده بود هواکشهای زیر در را مسدود کند.» حیوانات با استفاده از تاریکی شب در اطراف رئیس معمرشان، خوک نری که انقلاب حیوانات علیه انسان استثمارگر را تبلیغ میکند و اینک در حال مرگ است، گرد میآیند؛ دو خوک جوان، موسوم به اسنوبال و سزار، در رأس جنگ مقدس قرار میگیرند. با راندن آقای جونز، مزرعه را آزاد میکنند، یک ارتش کار و منافع اشتراکی ترتیب میدهند. تردیدی نیست که پیروزی به سختی حاصل شده است؛ اما به خصوص سزار که در یگانه مداخلهای که آدمها میکوشند به عمل بیاورند، با شجاعتی که از خود نشان میدهد خود را از دیگران متمایز میگرداند. اما اسنوبال، در راه کسب نفوذ، مبارزهای پنهان بر ضد او راه میاندازد تا روزی که به یاری چند سگ نگهبان که در خفا بزرگ کرده است موفق به اخراج او میشود. توضیحی که داده میشود این است که سزار همواره خائن و طرفدار آدمها بوده است. چون خوک تبعیدی بدون دوست نیست، نظام وحشت برقرار میشود و این نظام خیلی زود وعدههای خوش روزهای اول را از یاد میبرد و به فکر تقلب و دستکاری در اصول عمده میافتد. از طرفی، حیوانات چیزهایی را که سزار به آنها آموخته است و آنها در گذشته فراگرفتهاند اندکاندک از یاد میبرند: به زودی کار به جایی میرسد که آنها دیگر حتی نمیتوانند بخوانند و فقط اصولی را که نبوغ جاهطلب و خردهبین اسنوبال برای تثبیت قدرت خود ابداع میکند به زحمت میتوانند منمنکنان بر زبان برانند. کارهای بزرگ و نمایشی رئیس جدید به نحوی رقتبار با شکست مواجه میشود، ولی این شکستها تنها به افزایش وحشت میانجامد؛ بدون شک، گاهگاهی فردی معترض بانگ برمیدارد که به انقلاب خیانت شده است، اما سگهای نگهبان خیلی زود او را به سر عقل میآوردند. و اندک اندک کار به جایی میکشد که نژاد خوکها در امر استثمار سایر حیوانات جای آدمها را میگیرد. بالاخره، روزی فرا میرسد که اسنوبال تجارت با مزرعه مجاور و فروش کار حیوانات « آزاد شده» برای تأمین منافع یاران و خویشان خود را ابداع میکند. و در پایان، برنامه دیدار آدمهاست از خوکها، خوکهایی که به سبب «نظم» حاکم بر مزرعه و اطاعت حیوانات از خوکهایی که لباس آدم به تن کردهاند و میکوشند روی دو پا راه بروند. این پیروزی اسنوبال است... اشاره به این نماد، روشن است. این یکی از بیرحمانهترین و شدیدترین هجویههای موجود است و در فاصله 1943 تا 1944، هنگامی که جرج اورول در بیبیسی کار میکرد، نوشته شده است و در سنتی انگلیسی جای میگیرد که از دوران مور و سویفت، در قلمرو مدینه فاضله، درصدد است از سرخوردگیهای حاضر انتقام بگیرد.
قاسم صنعوی. فرهنگ آثار. سروش.
George Orwel 2. Eric Arthur Blair 3.Jones 4.Manoir 5.Snowball 6.More 7.Swift
http://www.ketabnews.com