دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

لغات و اصطلاح .داستان کوتاه . شعر.جوک .ضرب المثل.اشپزی.رمان. نمایشنامه.متن دوزبانه
دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

لغات و اصطلاح .داستان کوتاه . شعر.جوک .ضرب المثل.اشپزی.رمان. نمایشنامه.متن دوزبانه

فراگیری اصطلاحات۱

منبع:گروه موفقیت


Close your eyes to something

معادل فارسی: چشم پوشی کردن / معنی ظاهری: چشم خود را برروی چیزی بستن

Button one's lips

معادل فارسی: زیپ دهان خود را کشیدن / معنی ظاهری: دکمه‌های لب خود را بستن!

Get something off one's chest

معادل فارسی: دل خود را خالی کردن / معنی ظاهری: چیزی را از سینه خود خارج کردن

Get up on the wrong side of the bed

معادل فارسی: از دنده چپ برخاستن / معنی ظاهری: از سمت نادرست تخت برخاستن

Give someone the cold shoulder

معادل فارسی: با کسی سرد برخورد کردن / معنی ظاهری: به کسی شانه سرد دادن!

اموزش تصویری اصطلاحات

اصطلاح شماره 35

Feel like (doing something)

معنی فارسی: خواستن
- I don't want to stay home again tonight, I feel like doing something.
- من نمی‌خوام امشب دوباره خونه بمونم، من می‌خوام یه کاری بکنم.

 منبع: سایت راسخون

صفت هایی با کاربرد ویژه اصطلاحی


dead beat;dead tired
کاملا خسته و فرسوده

 

dead drunkکاملا مست

dead loss
خسارت کامل و غیر قابل جبران
شخص نا قابلی که نمی توان از وجودش استفاده کرد


a dead silence
سکوت کامل و مداوم
dead calm  نیز به همین معناست.

dead slow
http://dictionary-of-idioms.blogfa.com/

اموزش تصویری اصطلاحات

اصطلاح شماره 32

Jump out of the frying pan and into the fire

معادل فارسی: از چاله درآمدن و در چاه افتادن
- I know that you thought this part of the program was difficult, but wait until you sea the next part. You're jumping out of the frying pan and into the fire.
- من میدانم که شما فکر میکنید این بخش از برنامه مشکل بود، اما صبر کنید تا بخش بعدی را ببینید. شما دارید از چاله در می آیید و در چاه می افتید.


منبع:سایت راسخون

اموزش تصویری اصطلاحات

اصطلاح شماره 33

A piece of cake

معادل فارسی: مثل آب خوردن
- I really prepared for that exam. It should be a piece of cake.
- من واقعاً خودم را برای امتحان آماده کرده ام. باید مثل آب خوردن باشد.


منبع: سایت راسخون

اموزش تصویری اصطلاحات

اصطلاح شماره 30

Let the cat out of the bag

معنی: دهن لقی کردن، بند به آب دادن
اصطلاحات انگلیسی
- I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag.
- من می خواستم که آن یک سورپرایز باشد، اما خواهرم بند را به آب داد




منبع:www.rasekhoon.net

اموزش تصویری اصطلاحات


اصطلاح شماره 29

Keep an eye open on something

معنی: مراقب چیزی بودن
- We've asked the neighbors to keep an eye open on the house for us while we are away.
- ما از همسایه ها خواسته ایم که وقتی بیرون هستیم مراقب خانه باشند.



منبع: سایت راسخون

اموزش تصویری اصطلاحات

صطلاح شماره 28

Cross your finger

توضیح: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن

 
- we'll be crossing our fingers for you to pass your exam.
- امیدوارم در امتحانت قبول شوی.
- When you catch cold, you feel under the weather.
- وقتی آدم سرما می خورد، احساس کسالت می کند.




منبع:سایت راسخون