دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

لغات و اصطلاح .داستان کوتاه . شعر.جوک .ضرب المثل.اشپزی.رمان. نمایشنامه.متن دوزبانه
دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

دنیای زبان انگلیسی ( بهروزپور )

لغات و اصطلاح .داستان کوتاه . شعر.جوک .ضرب المثل.اشپزی.رمان. نمایشنامه.متن دوزبانه

Plato

The son of wealthy and influential Athenian parents, Plato began his philosophical career as a student of Socrates. When the master died, Plato travelled to Egypt and Italy, studied with students of Pythagoras, and spent several years advising the ruling family of Syracuse.
ادامه مطلب ...

Biography of William Shakespeare

William Shakespeare For all his fame and celebration, William Shakespeare remains a mysterious figure with regards to personal history. There are just two primary sources for information on the Bard: his works, and various legal and church documents that have survived from Elizabethan times. Naturally, there are many gaps in this body of information, which tells us little about Shakespeare the man.

William Shakespeare was born in Stratford-upon-Avon, allegedly on April 23, 1564. Church records from Holy Trinity Church indicate that he was baptized there on April 26, 1564. Young William was born of John Shakespeare, a glover and leather merchant, and Mary Arden, a landed heiress. William, according to the church register, was the third of eight children the Shakespeare household—three of whom died in childhood. John Shakespeare had a remarkable run of success as a merchant, and later as an alderman and high bailiff of Stratford, during William's early childhood. His fortunes declined, however, in the 1570s.

There is great conjecture about Shakespeare's childhood years, especially regarding his education. It is surmised by scholars that Shakespeare attended the free grammar school in Stratford, which at the time had a reputation to rival Eton. While there are no records extant to prove this claim, Shakespeare's knowledge of Latin and Classical Greek would tend to support this theory. In addition, Shakespeare's first biographer, Nicholas Rowe, wrote that John Shakespeare had placed William "for some time in a free school." John Shakespeare, as a Stratford official, would have been granted a waiver of tuition for his son. As the records do not exist, we do not know how long William attended the school, but certainly the literary quality of his works suggest a solid education. What is certain is that William Shakespeare never proceeded to university schooling, which has stirred some of the debate concerning the authorship of his works.




ادامه مطلب ...

odes

Definition of Odes
How do you define Odes? What is the definition of Odes?
The definition of Odes is as follows:

Definition of Odes

Odes are long poems which are serious in nature and written to a set structure. John Keats's "Ode on a Grecian Urn" and "Ode To A Nightingale" are probably the most famous examples of this type of poem.



Example of an Ode - Excerpt

Ode To A Nightingale
by
John Keats

My heart aches, and a drowsy numbness pains
My sense, as though of hemlock I had drunk,
Or emptied some dull opiate to the drains
One minute past, and Lethe-wards had sunk:



Click the following link for the full version of Ode To A Nightingale



Forms of Poetry and Literary Terms

How do you define a couplet or a Falling Meter? And what exactly is an Iambic pentameter? We have provided a definition of poetry and literary terms together with the meaning and examples, such as the above definition of Odes. A helpful educational resource for those taking an English test or a University student studying English and American Literature. Each definition, such as the above definition and example of Odes will provide a glossary of literary terms or a dictionary with the meaning, samples, examples and the rules of specialising in each different type of poem and poetry.

 

Definition of Poetry

Poetry is piece of literature written by a poet in meter or verse expressing various emotions which are expressed by the use of variety of techniques including metaphors, similes and onomatopoeia. The emphasis on the aesthetics of language and the use of techniques such as repetition, meter and rhyme are what are commonly used to distinguish poetry from prose. Poems often make heavy use of imagery and word association to quickly convey emotions. An example of Odes is detailed above.


Structure of Poetry

The structure used in poems varies with different types of poetry and can be seen in the above example of Odes. The structural elements include the line, couplet, strophe and stanza. Poets combine the use of language and a specific structure to create imaginative and expressive work. The structure used in some Poetry types are also used when considering the visual effect of a finished poem. The structure of many types of poetry  result in groups of lines on the page which enhance the poem's composition.

 




ماجراهای تام سایر

 

ماجراهای تام سایر [The Adventures of Tom Sawyer]: اثری از مارک تواین (سمیوئل لنگهورن کلمنز،‌ 1835-1910)،‌ نویسنده امریکایی، که در 1876 انتشار یافت. این کتاب،‌ چنان‌که خود مؤلف نوشته است،‌ گزارش ماجراهایی است که به سر هم درسانش آمده است. اما اگرچه تصویر هک فین چنان‌که بود نگاشته شده است، تام سایر خصوصیت‌های سه بچه‌ای را که نویسنده با ایشان آشنایی داشت در وجود یک شخصیت خلاصه می کند. خرافاتی که در این کتاب به آن وقع گذاشته می‌شود‌ در آن دوره‌ای که حوادث این داستان اتفاق می‌افتد،‌ هنوز در میان بچه‌ها و بردگان غرب (امریکا) زنده بود. «تواین» اثر خویش را به نیت قشر وسیعی می‌نوشت و می‌خواست به خوانندگانش یادآور شود که آنها چه بوده‌اند، چه اندیشه‌هایی داشته‌اند، و گهگاه دست به چه اقدام‌های عجیبی می‌زده‌اند. پس با این کتاب، حماسه رئالیست گسترده‌ای آغازمی‌کرد.می‌توان گفت که به بررسی نخستین ساکنان دشتهای غرب وسطا می‌پرداخت، و این حماسه و بررسی چندی دیگر با ماجراهای هکلبری فین،‌ که همین قهرمانها را در آن بازمی‌یابیم،‌ خاتمه یافت. ماجراهای تام سایر پیش از هر چیز سرگذشت تام و هک، دو دوست جدایی‌ناپذیر‌ است که شبی برای دفن گربه‌ای در قبرستان دهکده به راه افتادند. سرگذشت تام و رفقایش،‌ مثل بقیه کتاب، همانا بهانه‌ای برای توصیف وجوه گوناگون سرزمینی  است که دو قهرمان در آن زندگی می‌کنند.

   تام و هک، در جریان آن شب کذایی توی قبرستان شاهد قتلی می‌شوند. در واقع، جوی سرخپوست و شخصی به نام ماف پاتر، که نیمه مست عنان اختیارش را به دست جو داده است،‌به اتفاق دکتر ناحیه برای نبش قبری به گورستان می‌روند. ناگهان بر سر قیمتی که سرخپوست برای انجام دادن این کار و حفظ سکوت در این باره خواستار می‌شود، بین سه مرد نزاع در می‌گیرد، و کینه کهنی که سرخپوست در دل دارد بر این نزاع دامن می‌زند: دکتر به ضرب مشتی موفق می‌شود که پاتر را گیج کند، اما سرانجام به دست جو، که کارد پاتر را به کار می‌برد، کشته می‌شود. و جو، پس از این کار، بی‌هوشی پاتر را غنیمت می‌شمارد و کارد را به دست او می‌دهد. وقتی که پاتر به هوش می‌آید به زور تلقینهای جو خودش را به عامل این جنایت می‌پندارد. فردای آن روز، قتل کشف می‌شود و کارد خون‌آلود هم که بغل جسد به جای مانده است پیدا می‌شد و پاتر باعث برهم‌خوردن آرامشش شده است منقلب می‌شود.

   محاکمه: اتهام سرخپوست که چون تام درصدد برداشتن نقاب از چهره‌اش برمی‌آید، از پنجره فرار می‌کند، پشیمانی تام که به غاری پناه برده است، رو به رو شدنش با سرخپوست که می‌خواهد که از وی انتقام بگیرد،‌ و خلاصه مرگ جو، صحنه‌های حماسه‌ای هستند که نوجوان در آن میان به صورت قهرمان درمی‌آید. هر چه باشد،‌ ماجراهای تام سایر از حیث ارزش به پای هکلبری فین نمی‌رسد و علت این امر آن است که تواین،‌ در پشت نقاب این سیما، عکس‌العمل‌های کودکی خویش و ماجراهای خودش را دنبال و بررسی می‌کرد.

    نویسنده این دو قهرمان را در کتابهایی چون تام سایر: کاراگاه ‍‍]Tom Sawyer: Detective] و تام سایر در خارجه [Tom Sawyer Abroad] که بعداً در 1878 و 1894 انتشار یافته است، دوباره به میان آورد. این کتابها، کتابهایی است که قهرمانانشان در باطن اشخاص حقیقی هستند و جنایت مورد بحث،‌ چنان‌که خود نویسنده می‌گوید،‌از جریان محاکمه‌ای که در سویس صورت گرفت الهام گرفته شده است.

    قهرمانان این ماجرا دو برادر دوقلو و مطلقاً مشابه یکدیگر هستند. یکی از این دو برادر دزدی است که همدستانش در تعقیب او هستند  زیرا که محصول دزدی‌شان را ربوده است و دیگری عنصر بی‌کاره‌ای است که در روستا زندگی می‌کند. یکی از این دو برادر کشته می‌شود و همه گمان می‌برند که مقتول برادر دوم است، زیرا که برادر اول سالهاست که ناپدید شده است. عموی پیر تام متهم به این قتل می‌شود زیرا دلایلی وجود داشت که از مقتول کینه‌ای به دل داشته باشد اما تام کشف می‌کند که مقتول برادر دیگر است و برادر دومی به این قصد جای او را گرفته است که وسیله اتهام عمو سیلاس و خانه‌خرابی او را فراهم بیاورد. کشف این نکته در جریان محاکمه صورت می‌گیرد و درست به هنگامی که گمان برده می‌شد که سرنوشت عموی پیر روشن شده است.

   این داستان، در میان همه داستانهای مارک تواین داستانی است که صفات مشخصه قلم نویسنده را کمتر می‌توان در آن پیدا کرد. در چاپ نهایی آثار مارک تواین،‌ داستان معروف«سرقت فیل سفید» و «دیدار با یک مصاحبه‌گر» را که به عکس گویاترین نمونه روح هجایی و طنز او شمرده می‌شوند، با اینکه از لحاظ ادبی ارزشی کمتر از آثار دیگرش دارند،‌ در همان جلد می‌بینیم. تام سایر در خارجه داستان سفری با بالون است که قهرمان داستان بر فراز اقیانوس، صحرای بزرگ افریقا و مصر صورت می‌دهد و داستان این سفر،‌ در خلال چند واقعه،‌ به زبان دوست جدایی‌ناپذیرش هک بازگفته می‌شود. همسفرهای دیگر عبارت‌اند از جیم،‌ برده سیاه‌پوست‌، و دیوانه‌ای که سازنده بالون است و سرانجام توی اقیانوس می‌پرد و سه نفر دیگر را توی بالون رها می‌کند تا گلیمشان را خودشان از آب بیرون بکشند. در مقابل مسائل متعددی که آن وقت پیش می‌آید،‌ تنها تام مثل آدم باهوش و آرام رفتار می‌کند و سرعت عمل بسیار نشان می‌دهد. دو نفر دیگر به بحث و جدل می‌پردازند و ایرادها و اعتراضهای بی‌پایانی برمی انگیزند. تواین، در جریان این گفتگوها که اغلب بسیار خوشمزه است نه تنها به توصیف سه سیما توفیق می‌یابد بلکه سه طرز تفکر مختلف را هم وصف می‌کند و توصیفهایش اغلب جنبه هجو دارد.

عبدالله توکل. فرهنگ آثار. سروش.

 

1.Mark Twain (Samuel Langhorne Clemens)  2.Huck Finn  3.Joe  4.Muff Potter  5.Silas

۱۳۸۴/۱۱/۲۲


برگرفته از کتاب نیوز

دانلود/ مستند معجزات قرآن به زبان انگلیسی

حجم:230 مگابایت
کیفیت:dvdrip
فرمت:mkv
زبان:انگلیسی
خلاصه:
این است ایات کتاب روشنگر(سوره یوسف.ایه 3)
با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان سایت میهن دانلود مستندی را برای شما اماده کرده است که میپردازد به اعجاز علمی قران که به مرور زمان و در قرن اخیر تازه کشف شده اند ولی خداوند در کتابش 1400 سال پیش انها را بیان کرده است و موجب مسلمان شدن بسیاری از  دانشمندان شده است.

دانلود با حجم 230 مگابایت

   پسورد:www.mihandownload.com

ضرب المثل انگلیسی با ترجمه فارسی


In unity there is strength
یه دست صدا نداره

A man is known by the company he keeps
بگو دوستت کیه تا بگم کی هستی

Too many cooks spoil the broth
آشپز که دو تا شد آش یا شور میشود یا بی نمک

from the cradle to grave
ز گهواره تا گور دانش بجوی

easy come, easy go
باد آورده را باد می برد

no news is good news
بی خبری خوش خبری ست

third time lucky
تا سه نشه بازی نشه

every cloud has a silver lining
در نا امیدی بسی امید است

a liar ought to have a good memory
دروغگو کم حافظه است

outstay ones welcome
کنگر خوردن و لنگر انداختن

nothing ventured, nothing gained
نابرده رنج گنج میسر نمیشود

business is business
حساب حساب است کاکا برادر

practice makes perfect
کار نیکو کردن از پر کردن است

The cat dreams of mice
شتر در خواب بیند پنبه دانه

(tell) a cock and bull story
قصه حسین کرد شبستری گفتن

smell fishy
کاسه ای زیر نیم کاسه است

Horses for courses
هر کسی را بهر کاری ساخته اند

A big head has a big ache
هر که بامش بیش برفش بیشتر

Go with the ride
هم رنگ جماعت شدن

East, West, homes best
هیچ کجا خانه خود آدم نمیشود

Tells tales
یک کلاغ چهل کلاغ کردن

Hit the jackpot
یک شب پول دار شدن

The miles of God grind slowly
چوب خدا صدا ندارد

Cry wolf
چوپان دروغگو

Whats cooking?
چه کاسه ای زیر نیم کاسه است

Accidents can happen
حادثه خبر نمیکند

Account for
حساب پس دادن

Sweet nothing
حرف های صد من یه غاز



www.webfa.ir


تی.اس.الیوت شاعر متافیزیک

تی.اس.الیوت  شاعر متافیزیک

پس بیا برویم، تو و من، وقتی غروب افتاده در افق... که با لحنی موذیانه تو را به سوی پرسشی عظیم می‌برند... نه، نپرس، که چیست؟ بیا به قرارمان برسیم
توماس استرنز الیوت (به انگلیسی: Thomas Stearns Eliot)
 (تولد ۲۶ سپتامبر ۱۸۸۸ - درگذشت ۴ ژانویه ۱۹۶۵ ) شاعر،نمایشنامه نویس و منتقد آمریکایی بود که در سال ۱۹۴۸ برنده جایزه نوبل در رشته ادبیات گردید. پدرش هنری ور الیوت Henry Ware Eliot یک تاجر موفق بود و مادرش شارلوت چامپ استرنز Charlotte Champe Stearns شاعره ای بود که در خدمات اجتماعی نیز فعالیت می کرد. توماس آخرین فرزند از ۶ فرزند پدر و مادرش بود. چهار خواهر او بین یازده و نوزده سال از او مسن تر بودند و تنها برادرش نیز هشت سال از او بزرگ‌تر بود. الیوت در سال ۱۹۱۴ وقتی ۲۵ سال داشت به بریتانیا مهاجرت کرد و به سال ۱۹۲۷ وقتی ۳۹ سال داشت به تابعیت آن کشور درآمد.
 زندگی
الیوت از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۵ در آکادمی اسمیت Smith Academy که مدرسه ای پیش دانشگاهی برای دانشگاه واشنگتن Washington University بود درس خواند. او در این آکادمی زبان های لاتین، یونانی، فرانسوی و آلمانی را فرا گرفت. وقتی از آنجا فارغ التحصیل گردید، می توانست تحصیلات خود را مستقماً در دانشگاه هاروارد Harvard University ادامه بدهد ولی پدر و مادرش او را برای یک سال آمادگی بیشتر به آکادمی میلتون Milton Academy واقع در میلتون ،ماساچوست در نزدیکی بوستن فرستاند.
او از سال ۱۹۰۶ به مدت سه سال در دانشگاه هاروارد درس خواند و در سال ۱۹۰۹ با درجه لیسانس از آنجا فارغ التحصیل گردید و سال بعد دورهٔ فوق لیسانس را در همان دانشگاه بپایان رساند. الیوت درفاصله سالهای ۱۹۱۰ و ۱۹۱۱ در پاریس زندگی کرد و هم‌زمان باادامه تحصیلات در دانشگاه سوربن Sorbonne به شهرهای مختلف اروپا نیز سفر می کرد. در سال ۱۹۱۱ به دانشگاه هاروارد بازگشت تا دورهٔ دکترای فلسفه را در آنجا بگذراند. در سال ۱۹۱۴ یک بورس تحصیلی در کالج مرتن Merton College در آکسفورد انگستان به او اهدا شد. وقتی جنگ جهانی اول آغاز گردید الیوت ابتدا به لندن و سپس به آکسفورد رفت.
الیوت در سال ۱۹۱۵ وقتی ۲۶ سال داشت با ویویان های-وود Vivienne Haigh-Wood که ۲۷ ساله بود ازدواج کرد. وقتی این زوج که به تازه گی ازدواج کرده بودند در آپارتمان برتراند راسل اقامت داشتند، برتراند به ویویان دلبستگی پیدا کرد و حتی نقل شده است که آن دو مخفیانه روابط عاشقانه نیز با هم برقرار کرده بودند. اما صحت این شایعات هرگز مورد تایید قرار نگرفته اند.
الیوت بعد از ترک کالج مرتن به‌عنوان معلم مدرسه مشغول بکار شد و در سال ۱۹۱۷ در بانک لوید Lloyds Bank لندن استخدام گردید. در سال ۱۹۲۷ بانک لوید را ترک کرد و مدیریت موسسسه انتشاراتی فابر و گویر Faber and Gwyer (بعدها فابر و فابر Faber and Faber) را بعهده گرفت و تا آخر عمر در این سمت باقی ماند.
در سال ۱۹۲۷ الیوت قدم بزرگی در زندگی اش برداشت. او بعد از آنکه در ژوئن آن سال تغییر مذهب داد، چند ماه بعد در ماه نوامبر به تابعیت آمریکایی خود نیز پایان داده و به تبعیت انگلستان در آمد. در سال ۱۹۳۲ وقتی که مدتها بود در فکر جدا شدن از همسرش بود از طرف دانشگاه هاروارد به وی پیشنهاد شد در سال تحصیلی ۱۹۳۲ - ۱۹۳۳ با سمت استادی در آن دانشگاه مشغول بکار شود. او این پیشنهاد را قبول کرد و ویویان را در انگلستان باقی گذاشت و خود به آمریکا رفت. وقتی در سال ۱۹۳۳ به انگلستان بازگشت بطور رسمی از ویویان جدا گشت و ویویان چند سال بعد در ۱۹۴۷ در یک بیمارستان روانی در شمال لندن چشم از جهان فرو بست.
ازدواج دوم الیوت ازدواجی موفق ولی کوتاه بود. در ۱۰ ژانویه ۱۹۵۷ با اسمه والری فلچیر Esmé Valerie Fletcher که در شرکت فابر و فابر منشی خود او و ۳۸ سال از وی جوانتر بود پیوند زناشوئی بست. الیوت که سالها بود بدلیل آب و هوای لندن و سیگار کشیدن های مکرر خود از سلامتی کامل برخوردار نبود بالاخره در ۴ زانویه ۱۹۶۵ بر اثر بیماری امفیزما emphysema (بزرگ شدن و اتساع عضوی از بدن) در لندن درگذشت. جسد وی سوزانده شده و خاکستر آن بنا بر وصیت خود او به کلیسای سنت مایکل St Michael's Church در دهکده ای که اجداد او از آنجا به آمریکا مهاجرت کرده بودن منتقل گردید. در دومین سالگرد درگذشت او و برای بزرگداشت خاطره وی ، در کف قسمتی از وست مینستر ابی London's Westminster Abbey که به گوشه شاعران Poets' Corner معروف است سنگ بزرگی به نام و به یاد او تخصیص داده شد.
 شعر
علی الرغم قدر و مقامی که الیوت در شعر و شاعری دارد، تعداد شعرهایی که او سروده است آنچنان زیاد نیست. وی شعرهایش را ابتدا در نشریات ادبی و یا کتاب ها و جزوه های کوچک که معمولاً فقط حاوی یک شعر بودند منتشر می کرد. سپس آن شعر ها را در مجموعه هایی گرد می آورد و به دست چاپ می سپارد. اولین مجموعه شعری که از او به چاپ رسید پرافراک و دیگر ملاحظات Prufrock and Other Observations نام داشت که در سال ۱۹۱۷ منتشر گردید. شعر معروفش : ترانهٔ عاشقانهٔ جی. آلفرد پرافراک The Love Song of J. Alfred Prufrock (که در آن جی.آلفرد پرافراک مردی میان سال است) را وقتی که فقط ۲۲ سالش بود سروده است.
نقد نویسی
تی. اس . الیوت علاوه بر شاعری، در زمینه نقد نویسی مدرن نیز فعالیت داشت و یکی از بزرگ‌ترین نقد نویسان ادبی قرن بیستم به شمار می آید. مقاله هایی که او می نوشت در احیای علاقه و توجه به شاعرانی که شعرهای ماوراء الطبیعی می سرودند (Metaphysical poets) نقش عمده ای داشته اند. الیوت در نقد نویسی و نویسندگی نظری Theoretical writing مدافع بهم پیوستگی عینی Objective correlative بوده است. بهم پیوستگی عینی به این معنی است که هنر باید نه از طریق بیان احساسات شخصی بلکه از راه استفاده عینی از نماد های جامع و فراگیر خلق گردد.
 
قسمتی ازشعر معروفش ترانهٔ عاشقانهٔ جی. آلفرد پرافراک

پس بیا برویم، تو و من،
وقتی غروب افتاده در افق
بی‌هوش چون بیماری روی تخت
بیا برویم، از این خیابان‌های تاریک و پرت
از کنج بگو مگویِِ شب‌های بی‌خوابی
در هتل‌های ارزانِ یک شبه
و رستوران‌هایی که زمین‌اش،
پوشیده از خاک‌اره و پوست صدف‌هاست:
از خیابان‌هایی که کشدارند مثل بحث‌های ملال‌آور
که با لحنی موذیانه
تو را به سوی پرسشی عظیم می‌برند...
نه، نپرس، که چیست؟
بیا به قرارمان برسیم
زنان می‌آیند و می‌روند در اتاق
حرف می‌زنند در باره‌ی میکل‌آنژ
این زردْ مه که پشت به شیشه‌های پنجره می‌مالد
این زردْ دود که پوزه به شیشه‌های پنجره می‌مالد
گوش و کنار شب را لیسید
بر چاله‌های آب درنگید
تا دوده‌ی دودکش‌های فضا را بر پشت گرفت
لغزید به مهتابی و ناگهان شتاب گرفت
اما شبِ آرام اکتبر را که دید
گشتی به دور خانه زد و خوابید
وقت هست ٱری وقت هست
تا زردْ دود در خیابان پایین و بالا رود
و پشت به شیشه‌های پنجره بمالد؛
وقت هست، آری وقت هست
تا چهره‌ای بسازی برای دیدن چهره‌هایی که خواهی دید
وقت هست برای کشتن و آفریدن،
برای همه‌ی کارها و برای روزها، دست‌ها
تا بالا روند و پرسشی دربشقاب تو بگذارند؛
وقت برای تو و وقت برای من،
وقت برای صدها طرح و صدها تجدید‌نظر در طرح
پیش از صرفِ چای و نان
زنان می‌آیند و می‌روند در اتاق
حرف می‌زنند در باره‌ی میکل‌آنژ
وقت هست آری هست
تا بپرسم، جرئت می‌کنم؟ و جرئت می‌کنم؟
وقت هست که برگردم و از پله‌ها پایین بروم،
با لکه‌ی روشن بر فرقِ سرم
(می‌گویند: چه ریخته موهایش!)
کتِ صبح‌هایم،
یقه‌ی سفیدِ بالا‌زده تا چانه‌ام،
کراوات خوش‌رنگ ِِ مُد ِ روزم با سنجاق ساده‌اش،
(می‌گویند: چه لاغرند پاها و بازو‌هایش!)
جرئت می‌کنم
جهان بیاشوبم؟
در یک دقیقه وقت زیادی هست.
وقت برای رفتن و برگشتن تصمیم‌ها و تجدیدنظرها
زیرا همه را می‌شناسم من، از پیش می‌شناسم-
همه‌ی شب‌ها، صبح‌ها، غروب‌ها
من با قاشق‌های قهوه، زندگی‌ام را پیمانه‌ کرده‌ام
می‌شناسم من صدای محتضران را که به مرگ می‌افتند
در پس زمینه‌ی آهنگی که از اتاق‌های دور می‌آید
چگونه شروع کنم؟
و می‌شناسم من همه‌ی نگاه‌ها را، از پیش می‌شناسم-
نگاهی که در عبارتی می‌پردازدت
و ٱن‌گاه که پرداخته به سنجاق ٱویخته بر دیوار دست و پا می‌زنم
چگونه شروع کنم
خاکستر ِ روزها را بالا بیاورم
و چگونه شروع کنم؟
و می‌شناسم من همه‌ی دست‌ها را، از پیش می‌شناسم-
دست‌ها با دست‌بندها، سفید و برهنه
(که درنور چراغ، کُرک‌ها ‌بورند)
عطر لباس است این
که پرت‌کرده حواسم را؟
بازوها آرمیده روی میز، یا پنهان زیرِ شال
و باید شروع کنم؟
و چگونه شروع کنم؟
 
/www.seemorgh.com/

زندگی نامه ویلیام شکسپیر

زندگی نامه ویلیام شکسپیر


در اوایل قرن شانزدهم میلادی در دهکده ای نزدیک شهر استرتفورد در ایالت واریک انگلستان زارعی موسوم به ریچارد شکسپیر زندگی می کرد. یکی از پسران او به نام "جان" در حدود سال 1551 به شهر استرتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشی پرداخت و "ماری آردن" دختر یک کشاورز ثروتمند را به همسری برگزید . ماری در 26 آوریل 1564 پسری به دنیا آورد و نامش را "ویلیام" گذاشت. این کودک به تدریج پسری فعال ، شوخ و شیطان شد ، به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی فرا گرفت . ولی به علت کسادی شغل پدرش ناچار شد برای امرار معاش، مدرسه را ترک کند و شغلی برای خود برگزیند . برخی می گویند اول شاگرد قصاب شد و چون از دوران نوجوانی به قدری به ادبیات دلبستگی داشت که معاصرین او نقل کرده اند ، در موقع کشتن گوساله خطابه می سرود و شعر می گفت.

در سال 1582 موقعی که هجده ساله بود ، دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام "آن هثوی" از دهکده مجاور شد و با یکدیگر عروسی کردند و به زودی صاحب سه فرزند شدند . از آن زمان زندگی پر حادثه شکسپیر آغاز شد و به قدری تحت تأثیر هنرپیشگان و هنر نمایی آنان قرار گرفت که تنها به لندن رفت تا موفقیت بیشتری کسب کند و بعداً بتواند زندگی مرفه تری برای خانواده خود فراهم نماید.

پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسبهای مشتریان مشغول شد ولی کم کم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه های ناتمام پرداخت و کمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا کرد . بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت . این تجارب گرانبها برای او بسیار مورد استفاده واقع شد و چنان با مهارت کارهایش را پیگیری کرد که حسادت هم قطاران را برانگیخت.

در آن دوره هنرپیشگی و نمایشنامه نویسی حرفه ای محترم و محبوب تلقی نمی شد و طبقه متوسط که تحت تأثیر تلقینات مذهبی قرار داشتند ، آن را مخالف شئون خویش می دانستند . تنها طبقه اعیان و طبقات فقیر بودند که به نمایش و تماشاخانه علاقه نشان می دادند.

در آن زمان بود که شکسپیر قطعات منظومی سرود که باعث شهرت او شد و در سال 1594 دو نمایش کمدی در حضور ملکه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی کرد و در 1597 اولین کمدی خود را به نام "تقلای بی فایده عشق" در حضور ملکه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه های او مرتباً تحت حمایت ملکه به صحنه تئاتر می آمد.

الیزابت در سال 1603 زندگی را بدرود گفت، ولی تغییر خاندان سلطنتی باعث تغییر رویه ای نسبت به شکسپیر نشد . جیمز اول به شکسپیر و بازیگرانش اجازه رسمی برای نمایش اعطا کرد . نمایشنامه های او در تماشاخانه "گلوب" که در ساحل جنوبی رود تیمز قرار داشت ، بازی می شد. بهترین نمایشنامه های شکسپیر درهمین تماشاخانه گلوب به اجرا درآمد . هرشب شمار زیادی از زنان و مردان آن روزگار به این تماشاخانه می آمدند تا شاهد اجرای آثار شکسپیر توسط گروه پر آوازه " لرد چیمبرلین" باشند . اهتزاز پرچمی بر بام این تماشاخانه نشان آن بود که تا لحظاتی دیگر اجرای نمایش آغاز خواهد شد . در تمام این سالها خود شکسپیر با تلاشی خستگی ناپذیر - چه در مقام نویسنده و چه به عنوان بازیگر- کار می کرد . این گروه، علاوه بر آثار شکسپیر، نمایشنامه هایی از سایر نویسندگان و از جمله آثار "کریستوفر مارلو" ی گمشده و نویسنده نو پای دیگر به نام "جن جانسن" را نیز به اجرا در می آورند ، اما احتمالا آثار استاد "ویلیام شکسپیر" بود که بیشترین تعداد تماشاگران را به آن تماشاخانه می کشید.

این تماشاخانه به صورت مربع مستطیل دو طبقه ای ساخته شده بود ، که مسقف بود ولی خود صحنه از اطراف دیواری نداشت و تقریباً در وسط به صورت سکویی ساخته شده بود و به ساختمان دو طبقه ای منتهی می گشت که از قسمت فوقانی آن اغلب به جای ایوان استفاده می شد.

شکسپیر بزودی موفقیت مادی و معنوی به دست آورد و سرانجام در مالکیت تماشاخانه سهیم شد. این تماشاخانه در سال 1613 در ضمن بازی نمایشنامه "هانری هشتم" سوخت و سال بعد بار دیگر افتتاح شد ، که آن زمان دیگر شکسپیر حضور نداشت ، چون با ثروت سرشار خود به شهر خویش برگشته بود . احتمالا شکسپیر در سال 1610 یعنی در 46 سالگی دست از کار کشید و به استرتفرد بازگشت ، تا درآنجا از هیاهوی زندگی در شهر لندن دور باشد . چرا که حالا دیگر کم و بیش آنچه را که در همه آن سالها در جستجویش بود به دست آورده بود. نمایش نامه هایی که در این دوره از زندگیش نوشته " زمستان" و " توفان" هستند که اولین بار در سال 1611 به اجرا در آمدند.
در آوریل سال 1616 شکسپیر چشم از جهان بست و گنجینه بی نظیر ادبی خود را برای هموطنان خود و تمام مردم دنیا بجا گذاشت . آرمگاه او در کلیسای شهر استرتفورد قرار دارد و خانه مسکونی او با وضع اولیه خود همیشه زیارتگاه علاقمندان به ادبیات بوده و هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد بزرگ برپا می گردد.


مجموعه آثار


با توجه به تعداد نمایشنامه هایی که هر ساله از شکسپیر به صحنه می آمد ، می توان این طور نتیجه گرفت که او آنها را بسیار سریع می نوشته است. مثلا گفته شده او فقط دو هفته وقت صرف نوشتن نمایشنامه "زنان سر خوش وینزر" (که در سال 1601 اجرا شد) کرده است . البته این بسیار هیجان آور است که شکسپیر را در حالتی شبیه به آنچه در این نقاشی می بینیم ، در ذهن مجسم می کنیم، که تنها با تخیلات و الهامات خود در یک اتاق زیر شیروانی کوچک نشسته است و با شتاب چیز می نویسد، اما واقعیت غیر از این بود. آن طور که گفته می شود شکسپیر بیشتر نمایشنامه هایش را دراتاق کوچکی در انتهای ساختمان تماشاخانه می نوشته است . به احتمال زیاد شکل فشرده ای از نمایشنامه را از طرح داستان گرفته تا شخصیتها و سایر عناصر نمایشی، با شتاب به روی کاغذ می آورده... بعد آن را کمی می پرورانده و در پایان، زمانی که بازیگرها خود را با نقشهای نمایشی انطباق می دادند ، شکل نهایی آن را تنظیم می کرده است.
طرحهای شکسپیر اغلب چیز تازه ای نیستند . در حقیقت او این قصه را از خود خلق نمی کرده، بلکه آنها را از منابع مختلفی مثل تاریخ، افسانه های قدیمی و غیره بر می گرفته است. یکی از منابع آثار شکسپیر کتابی بوده به نام "شرح وقایع انگلستان، اسکاتلند و ایرلند" اثر "هالینشد" شکسپیر قصه های بسیاری از نمایشنامه خود را از جمله: "هانری پنجم"، "ریچارد سوم" و "لیر شاه" را از همین کتاب گرفت.

ازدیگر آثاری که از نمایشنامه های شکسپیر به جا مانده است می توان به : هملت
، شب دوازدهم، اتللو، هانری چهارم، هانری پنجم، هانری ششم، تاجر ونیزی، ریچارد دوم، آنطور که تو بخواهی، رومئو و ژولیت، مکبث، توفان، تلاش بی ثمر عشق ... اشاره کرد.

نمایشنامه رومئو و ژولیت در پنج پرده و بیست و سه صحنه تنظیم شده و اگر نمایشنامه تیتوس اندرونیکوس را به حساب نیاوریم ؛ اولین نمایشنامه غم انگیز شکسپیر محسوب می شود . تاریخ قطعی تحریر آن معلوم نیست و بین سالهای 1591 و 1595 نوشته شده ، ولی سبک تحریر و نوع مطالب و قراین دیگر نشان می دهد ، که قاعدتاً بایستی مربوط به سال 1595 باشد.

هملت بزرگ ترین نمایشنامه تمامی اعصار است . هملت بر تارک ادبیات نمایشی جهان خوش می درخشد. دارای نقاط اوج، جلوه ها و لحظات بسیار کمیک است. می توان بارها و بارها سطری از آن را خواند و هر بار به کشفی تازه نایل شد . می توان تا دنیا ، دنیاست آن را به روی صحنه آورد و باز به عمق اسرار آن نرسید . انسان خود را در آن گم می کند ، گاه به بن بست می رسد، گاه لحظاتی سرشار از خوشی و لذت می آفریند و گاه انسان را به اعماق نومیدی می کشاند . بازی در این نقش، انسان را با تمام ذهن و روحش درگیر خود می کند و او را در خود فرو می برد.





http://daneshnameh.roshd.ir